اختلالات خوردن شامل بیاشتهایی عصبی، بولیمیای عصبی و اختلال پرخوری عصبی بالاترین نرخ مرگ و میر در میان بیماریهای روانی را به خود اختصاص میدهند. علیرغم انجام تحقیقات پیشرفته در این زمینه متاسفانه اختلالات خوردن کماکان توسط عموم مردم به شکلی مناسب درک نشده است. باورهای نادرست پیرامون اختلالات خوردن، فرآیند درمان این بیماران را بیش از پیش دشوار میکند. در ادامه به بیان ۹ باور نادرست و ۹ حقیقت جالب پیرامون اختلالات خوردن میپردازیم. این حقایق در دستیابی به نگرشی دقیقتر پیرامون اختلالات خوردن موثر خواهند بود:
۱
باور نادرست: با مشاهده یک فرد میتوان پیرامون ابتلای وی به اختلال خوردن قضاوت کرد.
حقیقت: بسیاری از مبتلایان به اختلال خوردن کاملا سالم بهنظر میرسند؛ اما این افراد میتوانند بسیار بیمار باشند.
به باور بسیاری از افراد صرفا با مشاهده یک نفر میتوان ابتلای وی به اختلال خوردن را رد یا تائید کرد. دلیل پشت پرده چنین باور نادرستی این است که اکثر افراد تصور میکنند که مبتلایان به اختلالات خوردن افرادی بسیار لاغراندام هستند. این در حالیست که اختلالات خوردن به روشهای مختلف و با شدتهای متفاوتی در افراد بروز پیدا میکنند؛ لذا علائم بیماری فرد میتوانند چندان آشکار نباشند.
۲
باور نادرست: خانوادهها در ابتلای فرزندان به اختلالات خوردن مقصر هستند.
حقیقت: خانوادهها مقصر نیستند. در واقع اعضای خانواده میتوانند بهترین همراه بیمار و ارائهدهنده راهکارهای درمانی قلمداد شوند.
والدین و به ویژه مادران به دلیل ابتلای فرزندان خود به اختلالات خوردن برای سالها مورد سرزنش قرار گرفتند. کماکان بسیاری از افراد به این باور نادرست پایبند هستند. تحقیقات اخیر نشان میدهند که اختلالات خوردن در اثر تداخل پیچیده عوامل ژنتیکی و محیطی ایجاد میشوند. همچنین ما میدانیم که خانوادهها با تکیه بر قدرت خود میتوانند در پیادهسازی راهحلها سهیم باشند.
۳
باور نادرست: مادران در ابتلای فرزندان خود به اختلالات خوردن مقصر هستند.
حقیقت: تشخیص اختلال خوردن نوعی بحران در حوزه سلامت است که عملکرد شخصی و خانوادگی را مختل میکند.
محققان معتقدند که سرزنش مادران بهخاطر ابتلای فرزند آنها به اختلال خوردن، اشتباهی فاحش است. اختلالات خوردن میتوانند کشنده باشند. این اختلالات تاثیرات عمیقی بر بدن دارند و موجب اختلال در عملکرد فرد میشوند. همچنین این اختلالات موجب تشدید استرس در کل خانواده خواهند شد. هنگامیکه خانوادهها برای مقابله با یک بحران درونی تلاش میکنند؛ وعدههای غذایی احتمالا دچار بینظمی شده و نهایتا روابط و الگوهای خانوادگی متشنج و مختل خواهند شد.
۴
باور نادرست: اختلالات خوردن ماهیتی اختیاری دارند.
حقیقت: اختلالات خوردن گزینشی نیستند؛ بلکه بیماریهایی جدی بوده و تحت تاثیر عوامل بیولوژیکی قرار دارند.
اختلالات خوردن غالبا و از روی اشتباه بهعنوان یک بیماری گزینشی یا پیامد عمدی رژیمهای غذایی سفت و سخت قلمداد میشوند؛ در حالیکه این اختلالات دارای منشاء بسیار پیچیدهتری هستند. اختلالات خوردن صرفا نوعی رژیم غذایی شدید نیستند که برخی افراد بهآسانی بتوانند از عهده آن برآیند. وزن کم و الگوهای محدودکننده غذا خوردن، عملکرد روانشناختی فرد را از منظر بیولوژیکی تغییر داده و به یک معضل کاملا ریشهای بدل میشوند.
۵
باور نادرست: اختلالات خوردن در دختران نوجوان سفیدپوست از طبقه فوق متوسط جامعه شایعتر هستند.
حقیقت: کلیه افراد با جنسیت، سن، نژاد، قومیت، وزن و فرم بدن، گرایشات جنسی و شرایط اقتصادی مختلف میتوانند دچار اختلالات خوردن شوند.
بر اساس یک باور عمومی، اختلالات خوردن در زنان سفیدپوست طبقه مرفه جامعه شایعتر هستند. چنین باوری به دور از واقعیت است. اختلالات خوردن بر هر ۲ جنس نر و ماده با شرایط اقتصادی متنوع و از قومیتهای مختلف تاثیر میگذارند.
۶
باور نادرست: اختلالات خورد خوشخیم هستند.
حقیقت: اختلالات خوردن خطر خودکشی و بیماریهای جسمانی را افزایش میدهند.
کلیه اشکال اختلالات خوردن شامل بولیمیای عصبی و پرخوری عصبی ریسک مرگ و میر را افزایش میدهند. عوارض پزشکی ناشی از این اختلالات احتمالا تمامی بخشهای بدن را درگیر خواهند کرد. خودکشی یکی از دلایل اصلی مرگ در میان مبتلایان به اختلال خوردن محسوب میشود.
۷
باور نادرست: در بروز اختلالات خوردن تمامی تقصیرات متوجه اجتماع است.
حقیقت: ژنها و محیطزیست در شکلگیری اختلالات خوردن نقش مهمی دارند.
عوامل ایجادکننده اختلالات خوردن بسیار پیچیده بوده و به خوبی درک نشدهاند. تحقیقات اخیر نشان میدهند که عوامل ژنتیکی، ریسک ابتلا به بیاشتهایی عصبی، بولیمیای عصبی و اختلال پرخوری عصبی را بین ۴۰ تا ۶۰ درصد افزایش میدهند. در اینحالت شانس و بدشانسی تاثیرگذار بوده و ریسک ژنتیکی در میان افراد مختلف با یکدیگر تفاوت دارد.
افرادی با ریسک ژنتیکی بسیار بالا حتی با وجود کلیه اقدامات پیشگیرانه پس از یک یا چند رویداد تحریککننده غیرمستقیم دچار اختلالات خوردن میشوند. در مقابل افرادی با ریسک ژنتیکی پایین علیرغم مواجهه با عوامل خطرناک محیطی احتمالا با اختلالات خوردن دستبهگریبان نخواهند شد.
۸
باور نادرست: ژنها سرنوشتساز هستند.
حقیقت: ژنها به تنهایی تعیینکننده ابتلای افراد به اختلالات خوردن نیستند.
در خصوص وجود یک ژن مرتبط با اختلال خوردن، تردیدهایی وجود دارد. اما به احتمال زیاد، تغییرات در چندین ژن با درجات مختلف در کنار صفات مرتبط با عوامل محیطی در افزایش یا کاهش ریسک ابتلای افراد به اختلالات خوردن موثر هستند.
۹
باور نادرست: اختلالات خوردن مادامالعمر هستند.
حقیقت: مبتلایان به اختلالات خوردن میتوانند بهطور کامل بهبود پیدا کنند. این پدیده مستلزم تشخیص زودهنگام و مداخله موثر خواهد بود.
فقدان روشهای درمانی موثر در گذشته موجب میشد تا بسیاری از بیماریها ماهیتی مزمن داشته باشند. اما با تشخیص زودهنگام بیماری و بهکارگیری روشهای درمانی جهت اولویتبندی غذاهای مصرفی، تعداد بیشتری از مبتلایان به اختلالات خوردن بهطور کامل بهبود پیدا میکنند.