غم و اندوه نوعی احساس انسانی است که کلیه افراد در مقاطعی از زندگی خود با آن مواجه میشوند. در واقع احساس ناراحتی نوعی واکنش طبیعی در موقعیتهایی است که انسان با آزردگی عاطفی یا درد مواجه میشود. غم و اندوه درجات متفاوتی دارند؛ اما همانند سایر احساسات موقتی هستند و با گذر زمان به تدریج از بین میروند. از این منظر ناراحتی با افسردگی متفاوت خواهد بود.
افسردگی نوعی بیماری روانی بلندمدت است که فعالیت انسان در زمینه شغلی، اجتماعی و سایر حوزههای عملکردی را مختل میکند. علائم افسردگی در صورت عدم درمان برای مدت زمانی طولانی پایدار خواهند ماند.
علائم
هنگامی که ناراحت هستید؛ احتمالا احساس غم سراسر وجود شما را فرا میگیرد. اما احتمالا در مقاطعی از زمان فرصت کافی برای خندیدن یا آرام شدن را در اختیار خواهید داشت. افسردگی با احساس ناراحتی تفاوت دارد. احساسات انسان بر کلیه جنبههای زندگی انسان تاثیر میگذارند. در اینحالت احتمالا لذت بردن از فعالیتهای موردعلاقه در گذشته تا حدودی دشوار خواهد شد. بنابراین افسردگی یک بیماری روانی و نه نوعی احساس محسوب میشود. علائم افسردگی احتمالا شامل موارد زیر خواهد بود:
- احساس غم و اندوه مداوم
- خستگی
- تغییر در الگوهای خواب یا غذا خوردن
- تحریکپذیری
- تمرکز دشوار
- کمرنگ شدن تمایل نسبت به انجام فعالیتهایی که پیشتر لذتبخش بودند
- احساس گناه شدید
- علائم جسمانی نظیر سردرد یا دردهای بدنی بدون هرگونه دلیل قابل توضیح
- فکر کردن مداوم به مرگ
- تداعی افکار پوچی
- فکر کردن به خودکشی یا دست زدن به آن
افراد هنگام ناراحتی نیز احتمالا برخی از علائم فوق را تجربه خواهند کرد؛ اما در اینحالت علائم برای مدت حداکثر ۲ هفته ماندگار خواهند بود. بعلاوه برخی علائم نظیر خودکشی همواره نشانهای از افسردگی و نه غم و اندوه بهشمار میروند.
متخصصان بهداشت روان به منظور تمایز احساس ناراحتی از افسردگی به برخی معیارهای خاص استناد میکنند. برخی از این معیارها عبارتند از:
- احساس افسردگی در طول روز یا اکثر مدت روز
- از دست رفتن علاقه نسبت به فعالیتهایی که پیشتر انجام آنها لذتبخش بوده است
- بروز مشکلات خواب یا خوابیدن بیش از اندازه
- اختلالات خوردن یا مصرف بیش از حد غذا
- تحریکپذیری، بیقراری و آشفتگی
- احساس خستگی شدید
- احساس تقصیر یا گناه مبالغهآمیز
- احساس پوچی و بیفایده بودن
- ناتوانی در تمرکز و تصمیمگیری
- افکار یا اقدام عملی برای خودکشی
ریسک فاکتورها
افسردگی در مردان و زنان در تمامی سنین روی میدهد. افسردگی کلیه قومیتها با انواع شرایط اقتصادی و اجتماعی را تحتتاثیر قرار میدهد. عوامل خطرزای متعددی در ابتلا به افسردگی موثر هستند. اما وجود یک یا چند ریسک فاکتور بهمعنای ابتلای انسان به افسردگی نیست. این عوامل عبارتند از:
- تجربه آسیبهای روانی شدید در دوران کودکی و نوجوانی
- ناتوانی در مواجهه با رویدادهای ویرانگر زندگی مانند مرگ یکی از دوستان نزدیک، والدین، فرزند یا همسر
- عزت نفس پایین
- سابقه خانوادگی بیماری روانی از جمله اختلال دو قطبی یا افسردگی
- سابقه سوء مصرف موادمخدر و الکل
- عدم پذیرش در فضای جامعه و خانواده به دلیل رفتارهای همجنسگرایی یا تراجنسگرایی
- مشکل در پذیرش بیماریهایی مانند سرطان، سکته مغزی، درد مزمن یا بیماریهای قلبی
- تغییرات بدنی ناشی از یک فاجعه نظیر فلج یا قطع عضو
- سابقه اختلالات روانی نظیر بیاشتهایی، پرخوری عصبی، اختلال استرس پس از حادثه (PTSD) یا اختلال اضطراب
- عدم وجود پشتیبانی از جانب دوستان، همکاران یا اعضای خانواده
برخی داروهایی که احتمالا موجب افسردگی میشوند عبارتند از:
- بتا- بلاکرها
- کورتیکواستروئیدها
- داروهای هورمونی
- استاتینها (داروهایی که برای درمان کلسترول بالا مورد استفاده قرار میگیرند).
درمان
تغییرات جزئی در سبک زندگی به کاهش احساس غم و اندوه کمک خواهد کرد. برای درمان علائم افسردگی به توصیههای زیر توجه کنید:
- برقراری ارتباط با سایرین از طریق تماس حضوری یا تلفنی
- شرکت در کلاسهای یوگا یا باشگاههای ورزشی
- بخشی از زمان روز را به انجام فعالیتهای موردعلاقه خود اختصاص دهید
- تماشای فیلمها یا برنامههای تلویزیونی مفرح و شاد
- در صورت علاقه به حیوانات در بخشی از زمان روز با حیوانات سرگرم شوید
- از طریق مصرف دارو یا الکل خوددرمانی نکنید
- در صورت مواجهه با مشکلات خواب پیش از خوابیدن تمرینات مدیتیشن را انجام داده یا دوش آب گرم بگیرید.
- در صورت نیاز با یک روانشناس حرفهای و مورد اعتماد مشورت نمایید.
روانپزشک با توجه به نیازهای بیمار، سابقه خانوادگی، سبک زندگی و آلرژی از روشهای درمانی مختلف استفاده خواهد کرد. مصرف داروهای ضد افسردگی احتمالا ریسک بروز خودکشی را افزایش میدهند. مهمترین توصیه این است که پیش از وخامت بیشتر علائم افسردگی به فکر درمان آنها باشید.