برای بسیاری از متخصصان این سوال پیش میآید یافتههای مرتبط با امواج مغزی اختلالات مختلف و کاربرد نوروفیدبک در بهبود آنها چیست. آنچه در ادامه می آید خلاصهای از مهمترین یافته ها در این باره است. خواندن این مقاله به تمام متخصصان حیطه نوروفیدبک توصیه می گردد:
نوروفیدبک و بهبود AD/HD
الگوی امواج مغزی کودکان بیشفعال که از طریق QEEG به دست میآید، نشان میدهد که در این کودکان نسبت امواج آهستۀ تتا به امواج سریع بتا (q/b) زیاد است (البته AD/HD انواع متفاوتی دارد اما اصلیترین نشانه افزایش امواج آهسته و کاهش امواج سریعتر مغزی است). در آموزش نوروفیدبک از پروتکلهایی استفاده میشود که بتوانند مغز را در تقویت امواج ضعیف بتا و سرکوب امواج قوی تتا آموزش دهند. در این افراد گاهی افزایش High beta نیز دیده میشود.
اضطراب فراگیر
اختلال اضطراب فراگیر یا GAD : در این اختلال شخص پیوسته استرس دارد، نمیتواند احساس آرامش بکند و تپش قلب دارد، خوابش مختل است، احساس خستگی و از پا افتادگی میکند، سردرد دارد یا احساس گیجی میکند. علاوه بر اینها نگران پیشامدهای ناگوار است، نمیتواند تمرکز یا تصمیمگیری کند و بیدلیل دچار ترس و وحشت میشود. افراد مضطرب در QEEG خود کاهش موج آلفا و گاهی تتا را خواهند داشت، بنابراین برنامه پیشنهادی برای این دسته از بیماران آموزش افزایش موج آلفا و تتا خواهد بود.
اختلال وسواس-اجبار ![]()
اختلال وسواس ـ اجبار (OCD) : در این حالت فرد بر خلاف میل خود افکار یا اعمالی را تکرار میکند. این بیماری میتواند به صورت وسواس فکری یا وسواس عملی یا هر دو در فرد ظاهر شود. در وسواس فکری، فرد قادر نیست فکر، احساس یا عقیدهای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بیرون کند.گاهی افکار وسواسی بسیار ناراحتکننده، وحشتآور یا وحشیانه هستند. افکار وسواسی میتوانند باعث شوند که فرد به سمت عادتهای وسواسی گرایش پیدا کند، یعنی عمل یا اعمالی را به طور مکرر انجام دهد (وسواس عملی). مانند شستن مکرر دستها و…. اعمال وسواسی هیچگونه توجیه منطقی ندارند. در QEEG مبتلایان معمولاً دو حالت متفاوت افزایش نسبی آلفا و افزایش نسبی تتا دیده میشود.
اختلال هراس
اختلال هراس (Panic) : با وقوع خودبخودی و غیرمنتظره حملههای هراس که دفعات آن از چند حمله در یک روز تا چند حمله در سال (هر بار معمولاً ۲۰ تا ۳۰ دقیقه) متغیر است، مشخص میشود. شخص در دوره حمله هراس حس میکند که به زودی چیزی هولناک روی میدهد. این احساس معمولاً با نشانههایی از قبیل تپش قلب، نفس تنگی، تعرق، لرزش عضلانی، از حال رفتن و تهوع همراه میشود. بیمار اغلب سعی میکند در جستجوی کمک، موقعیتی که در آن است را ترک کند. ضمن حمله هراس، نگرانی در مورد مرگ ناگهانی از علل قلبی یا مسائل تنفسی، کانون عمده توجه بیمار خواهد بود. تغییرات ناگهانی در فعالیت مغزی و غیرعادی بودن فعالیت لوب گیجگاهی از نشانههای اختلال هراس است.
اختلال ترس از ازدحام (Agoraphobia)
نزدیک به نیمی از گرفتاران اختلال هراس، دچار ترس از ازدحام نیز میشوند (به آن بازارهراسی نیز گفته میشود). چنین کسی از رفتن به موقعیتهایی که امکان کمک گرفتن از دیگران در آنجا دشوار است، اجتناب میکند. این افراد ترجیح میدهند در محلهایی نظیر خیابانهای شلوغ، فروشگاههای پرازدحام و مکانهای بسته، دوست یا آشنایی آنها را همراهی کند. افزایش موج High beta در QEEG این افراد مشاهده میشود.
اختلال ترس (Phobia) ![]()
رایجترین ترسها ترسهای اختصاصی و ترسهای اجتماعی هستند. ترسهای اختصاصی شامل ترس از حیوانات خاص، ترس از بیماری، ترس از خون و ترس از موجودات بیجان (مثل عروسک، چاقو و…) هستند. افراد مبتلا به ترس از اجتماع، از اینکه دیده شوند، میترسند. آنها میترسند به گونهای عمل کنند که تقصیرآمیز یا شرمآور باشد. ترس از سخنرانی یا غذا خوردن در جمع از ویژگیهای این افراد است. معمولاً این افراد امواج بتا۲ (High Beta) زیادی را در قسمتهای مرکزی مغز خود تولید میکنند.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
بسیاری از افراد پس از سانحهای (همانند جنگ، سوانح طبیعی و…) که با استرس شدید همراه است، دچار این اختلال میشوند. افراد مبتلا به PTSD، به ویژه در مواجه با رویدادها یا اشیاء یادآوری کننده تروما، به طور مکرر آن تجربه دردناک را به شکل دورههای فلشبک، خاطرات، کابوسها، یا افکار ترسناک تجربه میکنند. سالگردهای وقوع رویداد دردناک هم میتوانند موجب برانگیختن نشانهها شود. افراد مبتلا به PTSD، کرختی هیجانی و اختلالات خواب، افسردگی، اضطراب و تحریکپذیری یا انفجارات خشم را هم تجربه میکنند. احساس گناه شدید نیز معمولاً اتفاق میافتد. بیشتر افراد مبتلا به PTSD تلاش میکنند که از تمامی یادآوری کنندهها یا افکار مرتبط با تجربه دردناک اجتناب نمایند. زمانی که نشانهها به مدت بیش از یک ماه تداوم داشته باشند، PTSD تشخیص داده میشود. در این افراد کاهش امواج آلفا و تتا در ناحیه پسسری و افزایش امواج High beta به چشم میخورد.
ناتوانی یادگیری (Learning Disability)![]()
حدود ۳ تا ۸ درصد دانشآموزان(در آمریکا) دچار ناتوانی یادگیری هستند. کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری معمولاً از لحاظ هوشی مشکلی ندارند، اما به دلیل نقص در راههای پردازش اطلاعات مغزشان، عملکرد ذهنی پایینی را نشان میدهند. قسمتهای مختلف مغز برای اینکه بتوانند پیچیدگیهای دنیا را درک کنند و عملکرد مناسبی داشته باشند، به طور دائم با هم در ارتباط هستند. قطع و برقراری به موقع این ارتباطات، منجر به پردازش صحیح اطلاعات میشود. در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ارتباط بین دو یا چند ناحیه از مغز یا به خوبی برقرار نمیشود و یا در صورت برقراری، درهمآمیختگی پیدا میکند. علاوه بر این، افزایش امواج آهسته مغزی (دلتا و تتا) در یک یا چند ناحیه از مغز این افراد دیده میشود. کودک با ناتوانی یادگیری معمولاً این علایم را بروز میدهد: اشتباه مداوم در خواندن و هجی کردن (به خصوص اشتباه گرفتن اعداد یا حروف برعکس مثل «۷» با «۱» ، «در» با «رد»)، ناتوانی در ادراک توالی اعداد، عدم تشخیص علایم ریاضی مانند + و – و × و ÷ و…؛ کندی در یادگیری مهارتهای جدید، ناتوانی در شمارش پول، ناهماهنگی حرکتی، محکم و بد نگه داشتن مداد و در نتیجه بدخطی، ناتوانی در درک و گفتن زمان، ضعف و ناتوانی در یادآوری، ناتوانی در دنبال کردن جهتها، مشکل در ادراک حالتهای چهره و علایم بدنی.
اختلالات خواب
اختلالات خواب در انسانها عبارتند از : خرخر کردن، کمخوابی، پرخوابی، خوابگردی، فلج خواب، کابوس، هراس شبانه، خوابترسی، دندان قروچه، شب ادراری و خوابهای تجزیهای. علاوه بر اینها، خواب میتواند هنگام به خواب رفتن و بیدار شدن با آشفتگیهای ادراکی همراه باشد که آن را به ترتیب «پیشخواب» و «پسخواب» مینامند. مغز خواب را تنظیم میکند. نوروفیدبک با تنظیم مغز، باعث رفع مشکلات خواب میشود. آموزش مغز برای کاهش یا افزایش امواج آهسته یا تولید الگوی خاصی از فعالیت مغزی برای نظم و قاعده بخشیدن به خواب، به مغز کمک میکند.
صرع ![]()
بیماری صرع اختلالی مزمن است که به علت فعالیت نامتعارف و متناوب نورونهای مغز ایجاد میشود و علایم آن حملههای ناگهانی بیهوشی و تشنج متناوب است. گاه علت صرع وجود یک اختلال ساختاری در مغز است اما در اغلب موارد علت خاصی یافت نمیشود. در صرع نشاندار، حملههای ناگهانی را میتوان در یکی از چند علت شناخته شده جستجو کرد که شامل تومورهای مغزی، بیماریهایی که بر رگهای خونی مرکزی اثر میگذارند و انواع سموم است. انواع مختلفی از صرع وجود دارد. در بچهها، تشنجهای تونیک ـ کلونیک شایعتر است. صرع کوچک یا ابسانس دومین نوع شایع صرع در کودکان است. «صرع موضعی» یا «صرع حرکتی» و «صرع نسبی» یا «پارشیال خوشخیم» از دیگر انواع صرع هستند. صرع بزرگ یا تشنج تونیک ـ کلونیک شایعترین نوع صرع است و هنگامی رخ میدهد که مناطق حرکتی مغز دچار عارضه شده است و اسپاسمهای شدید و بیهوشی را دربردارد.
مراحل علایم تشنج تونیک ـ کلونیک به این ترتیب است:
- تحریکپذیری یا رفتارهای غیرعادی به مدت چند دقیقه پیش از بروز تشنج
• اسپاسم و انقباض عضلات که ۳۰ ثانیه طول میکشد و کودک که در طی آن بیهوش شده و به زمین میافتد و تنفس نامنظم میشود. - حرکات پرشی اندامها یا صورت که میتواند از ۲۰ ثانیه تا چند ساعت طول بکشد. در این مرحله ممکن است کودک زبانش را گاز بگیرد و کنترل مثانه یا روده را از دست بدهد.
• پس از آنکه تشنج متوقف شد ممکن است کودک تا چند دقیقه و به ندرت تا ۳ دقیقه بیهوش بماند.
• بعد از بازگشت بیماری، کودک معمولاً گیج است و سردرد دارد و ممکن است به خواب رود.
در درمان با نوروفیدبک، افزایش و تقویت موج SMR و کاهش امواج آهسته مغزی مورد توجه قرار میگیرد.
صدمات وارده به مغز
زمانی که ضربهای به سر وارد میشود که آسیب مغزی را به دنبال داشته باشد، نورونها نمیتوانند سیگنالهای الکتریکی را به خوبی عبور دهند. پس عملکرد مغز دچار نقص میشود و علایمی مانند گیجی، سردرد، اختلالات بینایی، مشکلات گفتاری، عدم تعادل و حتی فلج را به وجود میآورد. گاهی در اثر ضربه، مغز توانایی خود را در برقراری ارتباط مناسب بین قسمتهای مختلف خودش از دست میدهد و در یک شکل رفتاری یا تفکری نامنعطف قفل میشود. در این افراد افزایش فعالیت امواج دلتا و تتا در تمام یا بعضی نقاط سر دیده میشود.
میگرن ![]()
سردرد میگرنی معمولاً به صورت ضرباندار است و اغلب تهوع و اختلال در بینایی را نیز به دنبال خواهد داشت. حدس زده میشود درد میگرن بر اثر تورم عروق خونی و اعصاب اطراف مغز که به ساقه مغز معروف است ایجاد میشود. به نظر میرسد یک ماده شیمیایی موجود در مغز به نام سروتونین نقش اصلی را در این بیماری داشته باشد. میگرن میتواند در یک طرف سر یا در هر دو طرف ایجاد شود. سردرد میگرن معمولاً با تهوع، استفراغ و یا کاهش اشتها همراه است. فعالیت فیزیکی و ورزش، نورهای درخشان و یا صداهای بلند میتوانند سردرد را بدتر کنند. بیشتر حملههای میگرن بین ۵-۴ ساعت طول میکشد، اگرچه این زمان میتواند بلندتر یا کوتاهتر باشد.
یکی از خصوصیتهای میگرن احساس غیرمعمولی است که قبل از شروع حمله به فرد دست میدهد و به آن «پیشدرآمد» میگویند و علایم آن خستگی، گرسنگی و یا احساس عصبانیت است. همچنین میگرن دارای «پساثر» نیز هست که پس از حمله احساس خاصی به فرد دست میدهد که شامل احساس تهی شدن از انرژی است. البته این حالتها برای تمام افراد پیش نمیآید. نوروفیدبک با آموزش مغز برای داشتن یک خود ـ تنظیمی صحیح به بهبود سردردهای میگرنی کمک میکند.
استفاده از روشهای دیگر بیوفیدبک هم در بهبود میگرن مفید است. بیوفیدبک با کمک به بیماران در کنترل کارکرد غیرارادی بدن، سبب بهبود سردرد میشود. در میگرن، رگهای خونی سر نازک و گشاد میشوند و ایجاد درد میکنند. در اینجا هدف از بیوفیدبک ، تثبیت یا تعدیل وضعیت رگهای خونی در سر است. برای مثال بیمار میآموزد که با کمک بیوفیدبک دمای دست خود را افزایش دهد. به این ترتیب جریان خون به سمت دستها افزایش مییابد و این باعث کاهش هجوم خون و تحمیل فشار به رگها میشود و درد کاهش پیدا میکند.
سوءمصرف مواد و الکل ![]()
روانشناسان و روانپزشکان معتقدند اعتیاد پدیدهای است که بر ابعاد مختلف از جمله وضعیت روانی، شخصیت، تفکر، تواناییهای ذهنی، وضعیت جسمانی و فیزیولوژیکی فرد، آثار مخربی بر جای میگذارد. درمانهای مختلف هر کدام بر بعدی خاص تمرکز دارند، روشهای شناخته شده قبلی همگی در درمان اعتیاد جسمانی موفق بودهاند، اما درمان اعتیاد از بعد روانی همواره با مشکل مواجه بوده است. اخیراً نوروفیدبک توانسته تا حد زیادی این مشکل را کاهش دهد. نقشه مغزی فرد معتاد، اختلالهایی را در نواحی و امواج مختلف (دلتا، تتا، آلفا و بتا) نشان میدهد. در افراد الکلی افزایش موج آلفا و در الکلیهای شدید افزایش نسبی بتا وجود دارد.
در نواحی پیشانی، مرکزی و پسسری قشر مخ بیماران وابسته به انواع مواد، نسبت به افراد عادی فعالیتهای نابهنجاری (افزایش یا کاهش بیش از حد فعالیت) وجود دارد. در بیماران وابسته به مواد، قدرت دلتا و تتا و بتا ۲ در نواحی پیشانی و مرکزی، افزایش قدرت نسبی SMR ، در نواحی مرکزی کاهش و نسبتهای آلفا به تتا در نواحی پسسری قشر مخ افزایش مییابد. آسیب و بروز مشکل در هر کدام از این امواج و فعالیتهای مغزی، عوارض روانشناختی مشخصی به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال از آنجا که دلتا موج غالب و اساسی در تنظیم مراحل خواب است، اختلال در عملکرد آن، مشکلات خواب را به همراه خواهد داشت و یا در حالی که فعالیت بهنجار موج آلفا، آرامش توأم با هشیاری را به همراه دارد، افزایش بیش از حد فعالیت آن باعث اضطراب و کاهش بیش از حد آن منجر به بروز خلق پایین میشود.
۳۰ جلسه درمان نوروفیدبک، منجر به بهبود سلامت روان، نشانههای جسمانی، اضطراب، افسردگی و کاهش شدت نشانگان خودبیمارانگاری، وسواس، حساسیت، روابط بینفردی، پرخاشگری، روانپریشی و همچنین کاهش انتظار مثبت، تمایل به مصرف و میانگین کل شدت ولع مصرف مواد و اصلاح الگوی نابهنجار QEEG بیماران وابسته به مواد افیونی میشود.در بیماران تحت درمان، در الگوی نابهنجار امواج آلفا و SMR نیز بهبود قابل توجهی نشان میدهد. میتوان بهبود توأمان موج آلفا و سطح اضطراب بیماران دریافتکننده نوروفیدبک را در ارتباط با یکدیگر تبیین نمود. از سوی دیگر، موج SMR است که نوروسایکولوژیستها آن را «اساس انگیزشی روان انسان» میدانند. این موج نقش ویژهای در آرامش جسمانی، هماهنگیهای حسی حرکتی، انگیزه و امید به زندگی و هماهنگی و تنظیم هیجانها دارد. درمان با نوروفیدبک منجر به افزایش فعالیت موج SMR در بیماران وابسته به مواد میشود.
اختلالات خلقی
این نوع اختلالات از شایعترین انواع اختلالات است که در تمام سنین دیده میشود. این اختلالات ممکن است از خفیفترین شکل آن مثلاً یک نوع افسردگی خیلی ساده و گذرا یا از نوع حالتهای خیلی شدید، طولانی و عودکننده باشد. گاهی این اختلالات با علت شناخته شده و معلوم عارض میشود، مانند افسردگیهای شدید به دنبال از دست دادن عزیزان یا اتفاقهای ناگوار و یا ورشکستگیهای مالی. اختلالات خلقی عبارتند از: افسردگی اساسی، افسردهخویی و اختلالات دو قطبی. اصولاً خلق در افراد سالم و طبیعی، در حالت معمول و طبیعی به وسیله فرد قابل کنترل است ولی چنانچه خلق به وسیله شخص غیرقابل کنترل باشد، تغییر خلق عارض میشود. اگر خلق بالاتر از حد متعادل باشد، «حالت سرخوشی» و اگر پایینتر بیاید «افسردگی» عارض میشود.
ممکن است علایمی که در افزایش خلق یعنی حالتهای سرخوشی و علایمی که در کاهش خلق یا افسردگی ذکر شد، در یک فرد در ادوار مختلف زندگی مشاهده شود که البته این دو گروه علایم، به صورت همزمان هستند. ممکن است هر تعداد علائم در دورهای مخصوص به خود فرد ظاهر شود یعنی تعدادی از علایم، مربوط به بالا بودن خلق در حالت سرخوشی و گروهی از علایم مربوط به پایین بودن خلق یا حالت افسردگی، در فرد مشاهده شود. اگر در فردی این حالتها به تناوب عارض شود و عودکننده باشد، این حالت را «اختلال خلقی دو قطبی» یا «خلق ادواری» مینامند که مرحله شدید آن را در گذشته «جنون ادواری» میگفتند.
افسردگی![]()
افسردگی مجموعهای از حالتهای مختلف روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت بروز میکند. از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، احساس ناامیدی، بیحالی و خستگی، بیخوابی، اندیشیدن به مرگ و خودکشی، زودرنجی، احساس گناه و بیارزشی، خواب زیاد یا ناراحت، بیانگیزگی، زود خسته شدن، اشکال در تمرکز ، احساس درد مزمن یا سایر نشانههای بدنی مقاوم که در اثر بیماری جسمانی ایجاد نشده باشد، تغییر در اشتها و افزایش یا کاهش وزن به صورت ناخواسته، یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص و… از نشانههای افسردگی هستند. از جمله علایمی که در نقشه مغزی این افراد دیده میشود، افزایش موج آلفا یا تتا و وجود امواج نوک تیز همراه با تغییرات ناگهانی به خصوص در نیمکره راست است.
اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی سبب نوسانات خلقی شدید از حالتهای خلق خیلی بالا و یا تحریکپذیر به حالتهای غمگینی و ناامیدی و برگشت مجدد میشود که اغلب بین این دورهها دورههایی از خلق عادی وجود دارد. دورههای احساس بالا «شیدایی / مانیا» و دورههای احساس پایین «افسردگی» نامیده میشوند. نشانههای دورۀ شیدایی عبارتند از: افزایش انرژی و میزان فعالیت و حالت بیقراری، احساس نشاط شدید همراه با خودبزرگبینی، تحریکپذیری مفرط، صحبت کردن با سرعت خیلی زیاد و عدم تمرکز بر روی یک موضوع، حواسپرتی و عدم تمرکز، کاهش نیاز به خواب، قضاوت ضعیف، ولخرجی، افزایش تمایلات جنسی، سوءمصرف الکل و داروها، رفتارهای اغواگرانه و پرخاشگرانه و… . در QEEG این افراد کاهش موج آلفا و افزایش موج بتا دیده میشود.
اختلال اوتیسم
اوتیسم (در خودماندگی) اختلالی است که از ارتباط افراد با دنیای خارج جلوگیری میکند. به نظر میرسد قربانیان در دنیای خودشان به سر میبند و تاکنون پزشکان نتوانستهاند آنها را درک کنند. اغلب اوقات این افراد توانایی صحبت کردن، خواندن یا نوشتن ندارند، اما آنچه در مورد این بیماری بیشتر غیرعادی به نظر میرسد. این است که بسیاری از این کودکان در زمینههایی توانایی استفاده از مغزهایشان را دارند. یکی از مهارتهای عادی این افراد محاسبه تقویمی است. یعنی میتوانند بگویند در چه روزی از هفته در تاریخ خاصی چه اتفاقی افتاده است. نخبگان دیگر میتوانند محاسبات ریاضی شگفتانگیزی را در سرشان حل کنند اما نمیتوانند شمارههای ساده را به خاطر بسپارند. مهارت نخبگان در موسیقی، محاسبات ریاضی یا تقویمی، هنر، حس ششم، حساسیت فوقالعاده، لمس کردن یا بوییدن و (بیشتر به طور نامعمول) توانایی فیزیکی و جسمانی، محدود است.