یکی از معیارهای تشخیص مانیا و هیپومانیا در مبتلایان به اختلال دو قطبی همان حالتی است که از آن تحت عنوان خلقوخوی افسار گسیخته یاد میکنیم. افراد دارای خلقوخوی افسار گسیخته احتمالا رفتارهای جسورانه یا افراطی داشته و از نگرشهایی فوقالعاده باشکوه برخوردار هستند. رفتارهای این افراد موجب جلبتوجه سایرین شده و چنین وضعیتی غالبا تحریکپذیری شدید آنها را بهدنبال خواهد داشت.
رفتار افسار گسیخته در اختلال دو قطبی
خلقوخوی افسار گسیخته میتواند پیامدهای ناگواری از تعارضات بین فردی گرفته تا زیان مالی را برای مبتلایان به اختلال دو قطبی در پی داشته باشد. این علائم از فردی تا فرد دیگر متفاوت هستند. در این میان برخی افراد معتقدند که در یک چرخه ابتکاری قرار دارند و برخی دیگر دچار رفتارهای تکانشی بدون کنترل و بیپروا هستند. در برخی مواقع رفتار دوستانه فرد بعضا به اندازهای شدید است که احتمالا اغراقآمیز و افراطی بهنظر میرسد. مبتلایان به اختلال دو قطبی احتمالا کلیه مرزهای ارتباطی را نادیده گرفته و بعضا افراد آشنا یا حتی غریبه نیز بهعنوان محارمی صمیمی قلمداد میشوند.
شیوه گفتار در مبتلایان به اختلال دو قطبی نیز غالبا نامناسب است. بهعنوان مثال این افراد حین برگزاری یک جلسه کاری اقدام به طرح شوخیهای نامربوط میکنند. در غالب مواقع حتی فرد متوجه دلایل اشتباه بودن رفتار خود و چرایی توهینآمیز بودن آن نمیشود. با توجه به روحیه افسار گسیخته مبتلایان به اختلال دو قطبی، ولخرجی در این طیف از افراد پدیدهای معمول است. بدینترتیب موجودی حسابهای بانکی این افراد بهطور ناگهانی صرف خوشگذرانی با دوستان و آشنایان و خریداری هدایای گرانقیمت برای آنها خواهد شد.
بخش عمدهای از این رفتارها از نیاز فرد به جلبتوجه ناشی میشوند. این رفتارها میتوانند با پوشیدن لباسهای نامناسب در خارج از منزل (برای مثال پوشیدن لباسهای روشن در مراسم تشییع جنازه) تجلی پیدا کنند.
خلقوخوی افسار گسیخته و سایر علائم مانیک
خلقوخوی افسار گسیخته غالبا با سایر علائم اختلال مانیا همراه است. تحریکپذیری یکی از این علائم بهشمار میرود. چنانچه فرد تصور کند که مورد بیتوجهی قرار گرفته و به حاشیه رانده شده است؛ در اینصورت احساس اهمیت بیش از اندازه در وی احتمالا موجب میشود تا شاهد بروز یک رفتار طغیانگرانه از سر عصبانیت باشیم.
تحریکپذیری و عصبانیت در گذر زمان میتوانند موجب تشدید ماهیت جنونآور رفتارهای افسار گسیخته و پیشرفت علائم مانیا در شخص بیمار شوند. همچنین در مبتلایان به اختلال دو قطبی مدت زمان نیاز به خواب احتمالا کاهش یافته و در هر شبانهروز به ۳ ساعت یا حتی کمتر تقلیل خواهد یافت. مکالمات فرد بیمار غالبا پراکنده و کلافهکننده خواهند بود. این افراد معمولا خود را با تعداد بیشتری از فعالیتهای هدفمند درگیر میکنند و خواهان رسیدن به دستاوردی بزرگ بهصورت آنی هستند. با اینحال آنها به آسانی دچار پریشانی و حواسپرتی میشوند. موضوع نگرانکنندهتر این است که فرد بیمار در ضمن رفتارهای افسار گسیخته خود احتمالا حالات تکانشگری ناگهانی را بروز خواهد داد. چنین وضعیتی میتواند موجب ریسکپذیری شدید یا از بین رفتن کلیه محدودیتها شده و فرد بیمار را مستقیما در معرض آسیبها قرار میدهد.
دلایل
ارتباط میان پدیده فوران احساسات و اختلال دو قطبی موضوعی شناخته شده و معنادار است. رفتارهای بیمار میتوانند همانند رانندگی بیپروا در خیابانهای شهر کاملا مشهود بوده یا کاملا ناملموس باشند. نیاز فرد به تحسین و پاداش، ریشه اصلی تمامی این رفتارها بهشمار میرود. در اینحالت وی قادر به متمایز نمودن رفتارهای ایمن و خطرناک از یکدیگر نخواهد بود.
متخصصان علوم اعصاب ادعا میکنند که این رفتار حداقل تا حدودی از فعالیت بیش از اندازه هسته درک لذت در مغز ناشی میشود. همچنین ثابت شده که اختلال فعالیت قشر جلویی مغز در مبتلایان به اختلال دو قطبی نسبت به افراد عادی شایعتر است. این قسمت از مغز در تصمیمگیریها نقشی کلیدی دارد. بهنظر میرسد که این عوامل در بروز رفتارهایی که نشانه خلقوخوی افسار گسیخته هستند؛ نقشی اساسی ایفا میکنند.
کلام پایانی
رفتارهای عجیب و غریب به خودی خود نشانه ابتلا به اختلال دو قطبی نیستند. همچنین کلیه علائم مطرح شده لزوما در مبتلایان به اختلال دو قطبی قابل مشاهده نخواهند بود. اما چنانچه شدت چرخه اختلالات رفتاری موجب ناتوانی عملکردی شخص موردعلاقه شما شد؛ در اینصورت حتما با یک پزشک متخصص در زمینه اختلال دو قطبی مشورت نمایید. در صورت مراجعه به موقع میتوان از راهکارهای درمانی به شکلی مطلوب بهرهمند شد.