عصبانیت، ناامیدی، ترس و سایر احساسات منفی همگی بخشی از تجربه بشر بهشمار میروند. تمامی موارد فوق میتوانند منجر به استرس شوند و بهعنوان احساساتی قابل اجتناب یا نادیده گرفتن قلمداد میشوند. با اینحال تجربه چنین احساساتی در مقاطعی از زندگی احتمالا سودمند خواهد بود. بنابراین بهترین رویکرد، عدم انکار و مدیریت مناسب آنهاست.
مدیریت احساسات منفی
ایده مدیریت احساسات منفی موضوعی پیچیده است. این پدیده بهمعنای اجتناب از مواجهه با چنین احساساتی نیست؛ بلکه بایستی با تمامی تلاشها در جهت انکار این احساسات مقابله کرد. همچنین نبایستی اجازه بدهیم که احساسات منفی بر زندگی، کیفیت روابط و سطح استرس ما تاثیرگذار باشند. بهعنوان مثال احساس عصبانیت کنترل نشده میتواند ما را به سوی نابودی روابط سوق دهد. مدیریت احساسات منفی غالبا با محوریت این واقعیت است که ما آنها را احساس کرده و از دلایل تجربه نمودن آنها نیز آگاه هستیم و پیامهای ارسالی از سوی آنها را دریافت میکنیم. این موضوع اگرچه کمی عجیب بهنظر میرسد؛ اما یقینا احساسات ما به گونهای طراحی شدهاند که پیامرسان باشند و مفهومی را به ما منتقل نمایند. این پیامها میتوانند بسیار ارزشمند باشند؛ مشروط بر اینکه به آنها گوش فرا دهیم.
بعلاوه مدیریت احساسات منفی بدان معناست که به هرگز تسلیم آنها نشویم. در واقع بدون انکار نمودن این احساسات میتوانیم آنها را به شکلی مطلوب تحت کنترل نگاه داریم.
احساسات منفی در برابر احساسات مثبت
هنگامیکه پیرامون احساسات منفی صحبت میشود؛ بایستی همواره بهخاطر داشت که این احساسات به خودی خود “منفی” یا “ناخوشایند” نیستند. در واقع این احساسات بیش از آنکه منفی باشند؛ غیرمثبت تلقی میشوند. احساسات لزوما خوب یا بد نیستند؛ بلکه آنها صرفا حالات و سیگنالهایی هستند که امکان توجه بیشتر به رویدادهای ایجاد کننده آنها یا پیدایش انگیزه برای تجربه کم و بیش آنها را فراهم میکنند. تجربه نمودن این احساسات بعضا خوشایند نیست؛ اما ماهیت وجودی آنها همانند اکثر احساسات دیگر دلیلی مشخص دارد و درک این احساسات حقیقتا میتواند بسیار سودمند باشد.
احساسات منفی چگونه ما را تحت تاثیر قرار میدهند؟
عصبانیت، ترس، ناراحتی، ناامیدی و اضطراب حالاتی احساسی هستند که بسیاری از افراد مکررا آنها را تجربه نموده و برای دوری از آنها تلاش میکنند. چنین تلاشی قابل درک است؛ چرا که ماهیت ذاتی این احساسات بهگونهای است که موجب ناراحتی ما میشوند. این حالات احساسی منفی میتوانند موجب شکلگیری استرسی مضاعف در بدن و ذهن شده و آرامش شما را مختل نماید. اما چنانچه این استرس بیش از اندازه یا مزمن شود؛ در اینصورت میتواند به سلامت بدنی شما نیز آسیب برساند. هیچکس مایل به برهم خوردن آرامش خود نیست. بنابراین فرار از این احساسات کاملا طبیعی بوده و مخاطرات ناشی از استرس مدیریت نشده نیز واقعیت دارند. با اینحال برخی اشخاص بعضا تصور میکنند که این احساسات همیشگی بوده یا خود را بهعنوان بخشی از مشکل قلمداد میکنند.
این احساسات غالبا مفید هستند؛ زیرا احتمالا پیامهایی را برای ما صادر میکنند. بهعنوان مثال احساس عصبانیت یا اضطراب نشان میدهد که چیزی بایستی تغییر کند و احساس رفاه ما مورد تهدید قرار گرفته است. احساس ترس در واقع درخواستی برای افزایش سطح ایمنی ماست. نارضایتی به ما انگیزه میدهد تا در رابطه خود تجدیدنظر کنیم. در واقع احساسات منفی ضرورت تغییر برخی شرایط را به ما گوشزد نموده و انگیزه تغییر آنها را در ما ایجاد میکنند.
روانشناسان معتقدند که اگرچه حالات عاطفی مثبت نظیر امید و شادی دارای فواید متعددی هستند؛ اما این احساسات مثبت میتوانند پیامدهایی منفی را بهدنبال داشته باشند. بهعنوان مثال احساس خوشبینی با بسیاری از پیامدهای مفید برای سلامتی، خوشبختی و موفقیت شخصی گره خورده است. با اینحال خوشبینی کنترل نشده میتواند انتظارات غیرواقعی و پیامدهای خطرناکی را بهدنبال داشته باشد. حالات احساسی ناخوشایندتر نظیر اضطراب میتوانند انگیزه لازم برای اصلاح خود جهت دستیابی به موفقیت را ایجاد نمایند. احساسات منفی همانند اشکال مثبت آنها به گونهای طراحی شدهاند که امنیت ما را تامین نموده و انگیزه بهبود زندگی را در ما تقویت میکنند.
بهترین راهکارها برای مدیریت احساسات منفی
همانطور که احساسات منفی فوایدی را بههمراه دارند؛ احساسات مثبت کاذب نیز بعضا موجب شرمساری شده و ما را وادار میکند تا احساسات خود را مثبتتر از واقعیت موجود نشان دهیم. استراتژی مطلوبتر این است که شرایط منفی خود را بپذیریم و بهدنبال راهکارهایی موثر برای مقابله با احساسات ناراحتکننده خویشتن باشیم. به منظور پذیرش و پردازش احساسات منفی چندین استراتژی مفید وجود دارد. برخی از این راهکارها عبارتند از:
- آموزش و یادگیری: این پدیده بهمعنای پذیرش خودآگاهی و افزایش دانش شخصی پیرامون ذهن و بدن و نحوه واکنش آنها به استرس و سایر حالات عاطفی است. این پدیده امکان درک مطلوبتر ناراحتی، دلایل آن و تفسیر سیگنالهای بدن را فراهم میکند.
- تجربیات حسی و تجسمیافته را بیان کنید. این پدیده شامل تشویق علنی و کنجکاوی در درون خود برای پذیرش بهتر رویدادها است.
- بر روی تقویت حس دلسوزی و تحمل خود در برابر سرخوردگی به شکلی فعالانه تمرکز نمایید.
- با استفاده از رویکرد شناختی- رفتاری به ارزیابی و ترسیم مجدد چارچوبها بپردازید.
- حمایت اجتماعی احساس ارتباط شما با سایرین را تقویت نموده و دلسوزی شما حین توسعه روابط را افزایش میدهد.
- تحقیقات نشان میدهند که برخورداری از احساسات مثبت و منفی با نسبت ۳ به ۱ بسیار مفید است. بدینترتیب ضمن کسب تجربیات مثبت بر روی احساسات شاد و موفقیتهای خود متمرکز میشوید.
- تمرکز خود را بر روی آرامش، تمرینات تنفسی و مراقبت از خود متمرکز نمایید.
- برای دستیابی به اهداف خود در زندگی و احساس اصالت تلاش کنید.