اصطلاح اعتیاد به خرید برای توصیف افرادی استفاده میشود که دچار وابستگی روانی شدید نسبت به خرید کردن یا آنیومانیا هستند. اگرچه این اختلال غالبا بهعنوان یکی از موجهترین اشکال اعتیاد در اجتماع شناخته میشود؛ اما این مشکل رفتاری میتواند موجب بروز پیامدهای جدی در زندگی انسان شود.
اما علائم ابتلا به اعتیاد خرید کردن چیست؟ در فرهنگ عامیانه این موضوع در قالب خریدهای بیش از اندازه یک خانم جوان و نگرانی وی برای عدم خریداری جدیدترین کفشها و کیفهای دستی تجسم میشود. تحقیقات انجام شده تصویری متفاوت از این اختلال رفتاری ارائه میدهند. اعتیاد به خرید ریشه در دلایل مختلفی دارد. در ادامه به بررسی این عوامل میپردازیم:
- جستجو برای تائید شدن از جانب دیگران
بر اساس نتایج یک تحقیق، افراد دچار اعتیاد خرید نسبت به افراد عادی دارای شخصیت قابلقبولتری هستند. در واقع این افراد نسبت به سایرین مهربان، دلسوز و مودب هستند. این افراد غالبا در انزوا و به تنهایی خرید میکنند و تعامل مثبتی با فروشندگان دارند. همچنین آنها امیدوارند که اقلام خریداری شده موجب بهبود تعامل آنها با دیگران شود.
شخصی که به خرید کردن اعتیاد دارد؛ معمولا به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد. وجود نوعی رفتار دوستانه در این افراد موجب تسهیل اجرای فرآیند درمانی مطلوب روی آنها خواهد شد. این گونه از شخصیت احتمالا فرد بیمار را به تبعیت بیشتر از توصیههای درمانی ترغیب نموده و میزان تاثیرگذاری تشویقهای مثبت سایرین را پررنگتر میکند.
- اعتمادبهنفس پایین
ضعف اعتمادبهنفس یکی از متداولترین ویژگیهای شخصیتی افراد معتاد به خرید محسوب میشود. خرید کردن روشی برای تقویت احساس عزت نفس است؛ خصوصا اگر شی موردنظر با تصویر ذهنی خریدار منطبق باشد. با اینحال اعتیاد به خرید میتواند موجب کاهش اعتمادبهنفس انسان شود. خصوصا آنکه بالا آوردن بدهی موجب تشدید احساس بیکفایتی و پوچی خواهد شد. خرید بیش از اندازه غالبا میتواندبه یک ابزار کمکی برای مقابله با احساسات تبدیل شود. افراد هنگام مواجهه با احساساتی نظیر غم و اندوه، استرس، عصبانیت، بیحوصلگی یا ترس از خویشتن معمولا بهدنبال خریداری اقلامی هستند که به باور آنها موجب بهبود روحیه میشود. فرد معتاد با تفکر عمیقتر پیرامون وضعیت خود و احتمالا کمک گرفتن از یک درمانگر به بسیاری از ویژگیهای ارزشمند شخصیت خویشتن پی خواهد برد.
- مشکلات عاطفی
مطالعات اخیر نشان میدهند که معتادان به خرید کردن غالبا از اضطراب و افسردگی رنج برده و دچار ناپایداری عاطفی یا نوسانات خلقی میشوند. خرید کردن غالبا بهعنوان روشی برای تقویت روحیه حتی بهصورت موقت مورد استفاده قرار میگیرد. البته خوشبختانه هر ۲ اختلال افسردگی و اضطراب در صورت لزوم از طریق روشهای درمانشناختی و دارو قابل درمان هستند. این روشهای درمانی بسیار موثرتر از هیجانات کوتاهمدت خرید کردن هستند.
- کنترل تکانشی ضعیف
تکانشگری پدیدهای طبیعی و یک فشار شدید و ناگهانی برای انجام کاری جالبتوجه است که شما ضرورت اقدام پیرامون آنرا احساس میکنید. به باور اکثر افراد، کنترل رفتارهای تکانشی بسیار آسان بوده و انسانها در دوران کودکی این مهارت را فرا میگیرند. رفتارهای تکانشی افراد معتاد به خرید معمولا بسیار شدید و غیرقابل مهار هستند. خبر خوش اینکه شما میتوانید انگیزه خود برای هزینه کردن را کنترل کنید؛ خصوصا اگر با سایر مشکلات اساسی مقابله نمایید.
خرید کردن بعضا بهعنوان روشی برای دستیابی به توهم احساس کنترل قلمداد میشود. بهعنوان مثال خرید یا فروش اجباری غالبا شامل داد و ستد اقلام غیرضروری هستند. یافتن چنین موقعیتهایی موجب القاء احساس قدرت و کنترل امور در افراد میشود.
- افراط در خیالبافی و افکار فانتزی
افراد معتاد به خرید دارای قوه تخیل قویتری نسبت به اشخاص عادی هستند. تخیل با روشهای مختلفی موجب تشدید تمایل افراد نسبت به خرید کردن میشود. فرد معتاد به خرید کلیه پیامدهای مثبت خرید شی موردنظر را مجسم نموده و برای فرار از واقعیات دشوار زندگی به دنیای خیالی خود پناه میبرند. البته بهرهمندی از ظرفیت بالای تخیل در طول دوران درمان اعتیاد بسیار سودمند واقع شده و در یادگیری بهتر مهارتهای تقابلی نظیر کسب آرامش موثر است.
- مادیگرایی
تحقیقات نشان میدهند که معتادان به خرید نسبت به سایرین مادیگراتر هستند؛ اما آنها به طرز شگفتآوری نسبت به داراییهای مادی خود و ثروتاندوزی دلسرد میشوند. این پدیده تمایل افراد فوق به خریداری اقلام غیرضروری و بلااستفاده را توجیه میکند. افراد معتاد به خرید بسیار حسودتر بوده و سخاوت کمتری نسبت به سایرین دارند. هدیه دادن این اشخاص در واقع تلاشی برای ارتقاء جایگاه اجتماعی آنها و نه یک عمل واقعی سخاوتمندانه است.
خبر خوب اینکه اعتیادهای رفتاری نظیر خرید اجباری قابل درمان هستند. چنانچه تصور میکنید عادات شما باعث بروز مشکلاتی در زندگیتان شده است؛ در اینصورت با یک پزشک متخصص بهداشت روان مشورت کنید.