درک علمی دانشمندان از بیماری آسم طی ۱۵ سال گذشته پیشرفتهای چشمگیری را تجربه نموده است. امروزه آسم بهعنوان یک بیماری التهابی مجاری تنفسی شناخته میشود. این بیماری از تعامل پیچیده میان فاکتورهای محیطی و عوامل ژنتیکی ناشی میشود. علیرغم درک محدود افراد نسبت به رابطه عوامل محیطی با آغاز آسم، تاثیرات این عوامل بر تشدید حملات آسمی در کودکان تا حدود زیادی شناسایی شده است. گرد وغبار موجود در محیط منزل، سوسکها، کپکها و ذرات معلق ایجاد شده از بدن حیوانات از جمله عوامل آلرژیزا و ایجادکننده آسم بهشمار میروند. مطالعات انجام شده نشان میدهند که کاهش میزان قرارگیری در معرض عوامل آلرژیزا نهتنها علائم آسم و نیاز به دارو را کاهش میدهد؛ بلکه به بهبود عملکرد ریهها نیز کمک میکند.
دود ناشی از استعمال دخانیات یکی از عوامل محیطی تحریککننده است که احتمالا موجب ایجاد آسم شده و تاثیرات مخرب عوامل آلرژیزا را تشدید میکند. عفونتهای ویروسی مجاری تنفسی فوقانی بهعنوان عوامل محرک مهم برای بیماری آسم شناخته میشوند. امروزه حساسیت کودکان مبتلا به آسم نسبت به آلودگیهای هوا در خارج از منزل موردتائید محققان قرار گرفته است. بسیاری از آلایندههای معمول هوا نظیر ازن، دیاکسید گوگرد و ذرات مواد تحریککننده تنفس موجب تشدید آسم میشوند. همچنین آلودگی هوا در کنار سایر عوامل محیطی میتواند علائم آسم را تشدید نماید. بهعنوان مثال برخی شواهد نشان میدهند که قرارگیری در معرض گاز ازن میتواند میزان واکنش افراد به آلرژنهای استنشاقی را افزایش دهد. هنوز مشخص نیست که آیا قرارگیری طولانیمدت در مجاورت این آلایندهها به پیشرفت آسم کمک خواهد کرد یا خیر. از گذشته تا به امروز تحقیقات محدودی پیرامون تاثیرات سایر آلایندههای خطرناک هوا (نظیر فلزات و مواد شیمیایی فرار) بر تشدید آسم انجام شده است. البته تحقیقاتی از ایندست به احساس استرس عمومی در جامعه دامن میزنند.
در کنار افزایش سطح درک جامعه نسبت به مدیریت مناسب عوامل محیطی موثر بر آسم، مدیریت پزشکی این بیماری نیز به میزان چشمگیری متحول شده است. داروهای استنشاقی ضد التهابی به اصلیترین روش مدیریت پزشکی و پیشگیری از ابتلا به آسم و کاهش علائم مزمن آن تبدیل شدهاند. علاوه بر این به لطف پیشرفتهای حاصل شده در تکنیکهای نظارتی اکنون پزشکان با سهولت بیشتری قادر به سنجش عینی عملکرد ریهها، ارزیابی وضعیت بیمار و شدت بیماری هستند. شدت و ماهیت برخی بیماریها نظیر آسم با گذر زمان تا حدود زیادی تغییر میکنند؛ لذا پیش از ظهور علائم آسم احتمالا تغییراتی در عملکرد ریهها ایجاد میشود. این سنجشهای هدفمند به منزله ابزارهایی ضروری جهت اتخاذ تصمیمات مدیریتی قلمداد میشوند.
در نتیجه این پیشرفتها، مدیریت محیطی و پزشکی بیماری آسم به شکلی مناسبتر تعریف شده و دانش مدیریتی آسم نیز نسبت به گذشته ارتقاء یافته است. مشخصا یکی از مهمترین یافتههای اخیر این است که مستندسازی آموزش بیماران اقدامی مقرونبهصرفه خواهد بود. آموزش مهارتهای خاص به بیماران و خانوادههای آنها به بهبود کیفی مدیریت آسم، کاهش میزان استفاده از خدمات اورژانسی و ارتقاء کیفیت زندگی کمک میکند. چنین اقدامی مشخصا در زمینه مدیریت آسم اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا مدیریت محیطی آسم مستلزم کسب دانش پیرامون عوامل محرک بیماری و اقدامات خاص جهت کاهش میزان قرارگیری در معرض این محرکها است. هدف درمانی مشترک میان تقریبا تمامی مبتلایان به آسم این است که فرد با وجود بیماری خود یک زندگی بدون محدودیت را پشت سر بگذارد.
کاهش میزان قرارگیری در معرض آلرژنها و آلایندههای محیطی موجب کاهش دفعات و شدت حملات آسمی در کودکان، بهبود عملکرد ریه و کاهش میزان نیاز آنها به درمانهای دارویی میشود. بسیاری از عوامل محیطی زمینهساز حملات آسمی در کودکان هستند. بهعنوان مثال ۲۵ درصد کودکان آمریکایی در مناطقی زندگی میکنند که سطح ازن در آنها فراتر از استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایالاتمتحده است. تقریبا ۲۹ درصد از کودکان بهصورت مرتب در معرض دود ناشی از استعمال سیگار در منزل قرار دارند. همچنین حدودا ۸۸ درصد کودکان بهطور نسبی در معرض دود سیگار خارج از محیط منزل قرار میگیرند. بخش قابلتوجهی از کودکان داخل شهرها زندگی میکنند و در معرض مقادیر بالای آنتیژن سوسکها قرار دارند.
بیماری فراگیر (اپیدمیک) آسم
نقش محیط زیست در شیوع فزآینده بیماری آسم طی ۱۵ سال گذشته چندان روشن نیست؛ با اینحال سرنخهایی وجود دارند که نشان میدهند آتوپی (استعداد ژنتیکی ارثی نسبت به ابتلا به آلرژی) مهمترین فاکتور برای پیشبینی ابتلای کودکان به آسم محسوب میشود. با توجه به اینکه آرایش ژنتیکی جمعیت به آرامی تغییر میکند؛ لذا استعداد ژنتیکی به تنهایی نمیتواند عامل همهگیری آسم در ایالاتمتحده طی ۱۵ سال گذشته قلمداد شود. کودکان بخش عمدهای از زمان روز را در منزل سپری میکنند و قرارگیری در معرض آلرژنهای درون منزل یکی از ریسک فاکتورهای ابتلا به آسم قلمداد میشود. همچنین عواملی نظیر رژیم غذایی مادر پیش از زایمان و اوایل دوران شیرخوارگی، عفونتهای تنفسی در اوایل زندگی و کاهش میزان ورزش کردن همگی از فاکتورهای خطرزا برای ابتلا به آسم محسوب میشوند.