آلزایمر رایجترین نوع بیماری زوال عقل در سراسر جهان بهشمار میرود. این بیماری در وهله نخست از افزایش میانگین طول عمر انسان به ویژه در کشورهای غربی ناشی میشود. اگرچه بیماری آلزایمر بر مردان و زنان تاثیر میگذارد؛ اما در میان زنان شیوع بیشتری دارد. در حال حاضر از هر ۶ زن با سن بالای ۶۵ سال ۱ نفر به آلزایمر مبتلا میشود؛ در حالیکه ریسک بروز چنین وضعیتی در مردان ۱ به ۱۰ است. با اینحال هیچ مطالعه گستردهای به وجود تفاوت معنیدار میان شیوع و ریسک ابتلا به بیماری آلزایمر میان زنان و مردان پی نبرده است.
این اختلاف در درجه اول به تفاوت سن مرگ ومیر میان جنسیتهای مختلف طی مدت زمان طولانی نسبت داده میشود؛ چرا که متوسط طول عمر زنان بیشتر از مردان است. با اینحال شیوع آلزایمر در زنانی با سن ۶۰ تا ۸۰ سال در مقایسه با مردان بیشتر است؛ موضوعی که نمیتواند با تفاوتهای مربوط به میزان مرگ ومیر در ارتباط باشد. بنابراین افزایش شیوع آلزایمر در زنان بایستی مبنای ژنیتیکی و فیزیولوژیکی خاصی داشته باشد.
ریسک فاکتورهای بیماری قلبی
اساس تفاوتهای جنسی بین مردان و زنان از اختلاف کروموزوم جنسی آنها ناشی میشود. ژنوتیپ برای مردان با XY و در زنان با XX شروع میشود. این مسئله باعث ایجاد اختلافات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی عمیقی بین مردان و زنان شده و نهایتا در برخی زمینه رشدی از جمله عملکرد رگهای خونی و مغز عواقبی را بهدنبال خواهد داشت.
یکی از بزرگترین ریسک فاکتورهای خطرزا برای آلزایمر وجود بیماریهای عروقی و متابولیکی مانند بیماری قلبی و دیابت نوع ۲ است. درحالی که شیوع بیماری انسداد عروق کرونر در مردان بیشتر است؛ بیماری عروق کوچک منشاء اکثر بیماریهای قلبی در زنان بهشمار میرود. علاوه بر این عوارض دیابت در زنان بیشتر از مردان بوده و با افسردگی و بیماری عروق کرونر قلب ارتباط دارد. بنابراین همه مردان و زنان با فشار خون و کلسترول بالا بهطور یکسان در معرض خطر ابتلا به بیماریهای عروقی قرار دارند؛ اما زنان بهدلیل ایجاد عوارض بیشتر، زودتر یا شدیدتر از مردان به آلزایمر مبتلا میشوند.
با اینحال این رابطه ضعیف است و اغلب در مطالعاتی با مقیاس بزرگ نادیده گرفته میشود. ارزیابی تاثیرات بیشتر ریسک فاکتورها بر سلامت زن نسبت به مردان نیازمند انجام مطالعات عمیقتری است.
تفاوتهای جنسی و هورمونی
افسردگی غالبا یکی از نشانههای آلزایمر بهشمار میرود؛ با اینحال سابقه افسردگی در اوایل زندگی خطر ابتلا به آلزایمر را به میزان قابلتوجهی افزایش میدهد. بهطور کلی زنان خصوصا در سنین میانسالی و هنگام یائسگی ۲ برابر بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا میشوند. شیوع بیشتر افسردگی در زنان نسبت به مردان ( جدا از همه دلایل اجتماعی) اساسا از تغییرات هورمونی در دوران بلوغ ناشی میشود.
به لحاظ آناتومیک گزارش شده است که آستانه پیشرفت آلزایمر بر اثر کوچک شدن سریعتر هیپوکامپ در زنان به مراتب کمتر از مردان است. از جنبه تفاوتهای علامتی نرخ مرگ ومیر ناشی از آلزایمر در مردان نسبت به زنان بالاتر بوده و مرگ ومیر در سنین پایینتر رخ میدهد. این بیماری با تشدید صفات پرخاشگرانه همراه است که در زنان کمتر دیده میشود. علاوه بر این ریسک بروز اختلالات عاطفی در زنان نسبت به مردان بیشتر است. این موضوع مجددا نشان میدهد که تفاوتهای آناتومیکی مغز احتمالا تا حدودی در ایجاد اختلافات علامتی و حیاتی موثر است.
تفاوتهای میتوکندری
میتوکندری باتریهای زنده موجود در هر سلول است و انرژی موردنیاز سلول را با استفاده از گلوکز و اکسیژن تامین میکند. بهطور طبیعی در دوره پیری ترکیبات واکنشپذیر با اکسیژن (ROS) متراکم میشوند که برای سلامتی سلولها مضر بوده و سلولها را با استرس یا مرگ مواجه میکند.
طی سنین جوانی، میتوکندری سلولهای بدن زنان تاثیر حفاظتی بیشتری از خود نشان داده و از اثرات سمی بتا-آمیلوئید ایجاد شده در مغز جلوگیری میکند. بعلاوه میتوکندری زنان نسبت به مردان در سنین پایینتر ROS کمتری تولید میکند. با اینحال در زنان بهدلیل تغییرات هورمونی پس از یائسگی و تغییر سطح استروژن در وهله نخست تواناییهای حفاظتی میتوکندری به طور ناگهانی رو به زوال میرود و با از بین رفتن بیشتر سلولها، زناندر برابر اثرات سمی بتا-آمیلوئید مستعدتر از مردان هستند.
تفاوتهای اقتصادی
به طور سنتی در گذشته زنان نسبت به مردان فرصتهای تحصیلی و شغلی کمتری داشتند. دستیابی به تحصیلات عالی و قدرت تفکر غالبا زوال عقل را با تاخیر روبهرو میکند. این موضوع احتمالا توضیح میدهد که طی قرن گذشته در بعضی از کشورها که زنان مجاز به آموزش در مقاطع بالاتر نبودند؛ میزان زوال عقل بیشتر است. اخیرا زنان از امکانات آموزشی و اشتغال مشابه مردان برخوردار شدهاند. بهعنوان مثال در ایالاتمتحده نرخ مرگ ومیر ناشی از آلزایمر میان زنان به آرامی در حال نزدیک شدن به مردان است.