چگونه با عقاید ضد علم مقابله کنیم؟!

0

“متقاعد کردن فرد شکاک و بدبین به علم، با جلب توجه به اعتبار و تخصص ما به عنوان یک دانشمند، اتفاق نمی‌افتد. بلکه با بررسی جهان‌بینی و درون این افراد است که ما می‌توانیم بفمیم چه بر آن‌ها گذشته است و نهایتا در مسیر آگاه ‌سازی و قانع کردنشان گام برداریم.”

بیشتر مردم به دنبال کارشناسانی هستند تا اطلاعات بهداشتی و علمی که بتوانند به آنها اعتماد کنند را بیابند. آنها قدردانی دانشمندان و پزشکانی هستند که سال‌های زیادی از تحصیل و آموزش فشرده را برای یادگیری پیچیدگی‌های مرتبط با تخصص خود گذرانده‌اند. آنها MD یا PhD را به عنوان یک شاخص قابل اعتماد می‌بینند که توصیه‌های صحیح را از ایده های بی‌معنی یا بالقوه خطرناک متمایز می‌کند.

اما تعدادی از افراد، به ویژه آن دسته که به طور فزاینده ای از کاربران پر سر و صدای رسانه‌های اجتماعی هستند، به پزشکان و دانشمندان اعتماد ندارند. بلکه آنها را نخبگان و اعضای تشکیلاتی می دانند که با همدستی  و مشارکت با صنعت داروسازی یا اخبار هشدار دهنده علمی در واقع  هزینه‌ی تحقیقات خود را تامین می‌کنند. و در نهایت تئوری‌های توطئه در مورد دانشمندان دیوانه ای که به دنبال کنترل توده‌ی مردم هستند در فضای مجازی منتشر می‌شود.

به رخ کشیدن و جولان دادن اعتبار و تخصص علمی  یک فرد می‌تواند در هنگام مواجه شدن با افراد معتقد به تئوری‌های توطئه، بیشتر ازینکه فایده داشته باشد مضر واقع شود. شروع مکالمه از یک موقعیت علمی و تخصصی معتبر برای افراد دارای این اعتبارات طبیعی به نظر می‌رسد، اما در بعضی از شنوندگان دفاعی شکاکانه ایجاد کند که تبادل سازنده را مبهم و دشوار می‌سازد.

پاسخ صریح به افرادی که به اساس علم یا پزشکی شک دارند این است که نگرانی‌های خود را بیهوده تلقی کنید: “در حقیقت اعتماد به تخصص عقل سلیم است.” اگر کامپیوتر شما بالا نمی‌آید، با آتش نشانی تماس نگیرید. اگر خانه شما در آتش می‌سوزد، با تکنسین کامپیوتر تماس نگیرید. منطق حکم می‌کند که مسائل مربوط به علم و سلامت  نیز به بهترین نحو توسط دانشمندان و پزشکان مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

اما همانطور که ولتر فیلسوف فرانسوی گفته است، “عقل سلیم چندان رایج نیست.” فراوانی حیله گری و شبه علم که در حال حاضر نیز در بازار ایده پردازی  و تصورات موفق بوده‌اند، نشان دهنده تمایل انسان به رد روش‌های علمی به نفع کالاها و خدمات ناپایدار یا حتی بی‌اعتبار است. مقاومت گسترده در برابر واکسیناسیون علیه COVID-19 یا سایر بیماری‌های عفونی، که در برخی موارد منجر به تهدید و حمله به پزشکان می‌شود، گواهی بر این نادیده گرفتن  و رد آشکار تخصص است. همچنین به فوریت رسیدگی به معضل این نوع تفکرات به جای بی‌توجهی به آن تاکید می‌کند.

راه حل این است که به این موضوع آگاه باشیم که مردم بی‌خود و بی‌جهت نسبت به دانشمندان و متخصصان پزشکی بدبین نمی‌شوند. بعضی ممکن است تجربیات وحشتناکی با سیستم سلامت ومراقبت‌های بهداشتی داشته باشند. شاید نگرانی‌های آن‌ها در مورد سلامتی، توسط پزشکان تحقیر شده و مورد تمسخر قرار گرفته است. برخی از مردم نیز آنچه متخصصان امروزی می‌گویند را رد می‌کنند، زیرا متخصصان دیروزی برعکس آن را گفته‌اند (که این یک اتفاق عادی در روند پیشرفت علم است)، اما با این وجود ممکن است برای افرادی که با چنین پویایی و دگرگونی‌ها آشنایی ندارند، ناسازگار باشد. و همچنین مسائلی در مورد شرکت‌های داروسازی و دولت‌های سراسر جهان وجود دارد که در گذشته اشتباهات جدی مرتکب شده‌اند، از مشارکت رسواکننده در همه‌گیری مواد افیونی و مخدر گرفته تا ارسال پیام‌های گیج ‌کننده در مورد اپیدمی COVID-19. درحالی که این دلایل، اخراج و نادیده گرفتن کل حرفه‌ها یا شرکت‌های زیست‌ پزشکی را توجیه نمی‌کند، تصدیق این موارد بایستی همدلی لازم را برای گفتگوی سازنده با افراد بدبین  را ایجاد کند.

به گفته بعضی از محققان، بی‌اعتمادی به کارشناسان با حملات هماهنگ شده‌ی «ضد علم» که برای پیشبرد برنامه‌های سیاسی است، ترکیب و همراه شده است. برخی از صاحب نظران و سیاستمداران، به ویژه در ایالات متحده اخیرا محبوبیت زیادی در زمینه‌ی کنار گذاشتن و رد جریان اصلی علم و پزشکی به دست آورده‌اند. چه تضعیف تخصص کارشناسان یک باور واقعی باشد یا صرفاً یک ترفند مشکوک برای  دستیابی به توجه یا منافع سیاسی باشد، نتیجه نهایی یکسان است: عموم مردم گیج می‌شوند. چنین ادعاهای غیرمستندی صرفاً با بزرگ ‌نمایی و بحث برانگیز شدن، مقبولیت و پذیرشی آنی به دست می‌آورند. که مروجین این تصورات بی اساس برای کارشناسان و متخصصان هزینه‌های فراوانی را بر جای می‌گذارند. بسیاری از مردم این امتیاز را نداشته اند که یاد بگیرند چگونه ا انبوهی از اطلاعات متناقض را ارزیابی ومورد انتقاد قرار دهند. بنابراین به جای سرزنش قربانی به خاطر فریب خوردن توسط آهنگ اغوا کننده‌ی جریان این موج، باید یاد بگیریم که آهنگ جذاب‌تری بخوانیم.

من در بسیاری از فعالیت‌های اطلاع رسانی علمی شرکت می‌کنم و گهگاه با افرادی مواجه می‌شوم که به من با دیده‌ی شک می‌نگرند و یا اطلاعاتی را که ارائه می‌دهم مسخره می‌کنند. در اینجا به بعضی از استراتژی‌های نحوه‌ی برخورد با این گروه، بر اساس آنچه تاکنون از این تجربیات آموخته‌ام، اشاره می‌کنم.

 

کنجکاو شوید

ما نمی‌توانیم بدون درک نیروهای دخیل، جلوی موج ضد علم را بگیریم. دانشمندان و پزشکان باید  به موضوع شکاکان و بدبینان علم مانند معمایی برخورد کنند که نیاز به حل دارد. کسی که نسبت به علم بدبین است تحت تأثیر علم بیشتر قرار نمی گیرد، بنابراین ازجایگاه موعظه گری به یک کارآگاه و بازرس تبدیل شوید. چرا این فرد از جریان اصلی خارج شد؟ کدام تجربه زندگی، آن‌ها را به باور غیرمتعارف خود سوق داد؟ با یافتن سرنخ‌های مورد نیاز برای درک جهان‌بینی‌های مختلف، نه تنها اطلاعات حیاتی در مورد منبع این باورها جمع‌آوری می‌کنید، بلکه به شکاکان علم نیز پیام می‌دهید که به اندازه کافی به آن‌ها احترام می‌گذارید تا اطلاعات بیشتری در مورد آنها کسب کنید. نشان دادن شفقت گامی حیاتی در جهت تغییر نگرش متخصصان به عنوان نخبه گرایان پرافاده گمراه و جهنمی است که برای کنترل زندگی دیگران تلاش می‌کنند. همانطور که دیل کارنگی در کتاب “چگونگی به دست آوردن دوست وتأثیر گذاری بر مردم”، نوشت: «به جای محکوم کردن مردم، بیایید سعی کنیم آنها را درک کنیم… این بسیار سودآورتر و جذاب‌تر از انتقاد است. و باعث همدردی، بردباری و مهربانی می‌شود.»

زمینه مشترک پیدا کنید

برای جلب اعتماد، ابتدا باید کلیشه‌ی نخبه‌ گرای متخصص از بین برود. همه‌ی ما در زندگی کلاه‌های مختلفی می‌پوشیم، اما کلاه حرفه‌ای ما همیشه بهترین کلاه برای توجیه باورهایمان نیست. همانطور که به یک شکاک علمی گوش می‌دهید تا داستانش را تعریف کند، توجه داشته باشید که او به چه چیزی اهمیت می‌دهد. سپس، نه به عنوان یک دانشمند یا دکتر، بلکه به عنوان فردی که در یک یا چند ارزش و اولویت با او هم عقیده هستید صحبت کنید. مثلا به عنوان یک والد ، میهن پرست، علاقه مند یا عضو یک حزب سیاسی-مذهبی صحبت کنید. مردم به ندرت می‌توانند جنبه غیرحرفه‌ای یک دانشمند یا دکتر را ببینند و نشان دادن جنبه مرتبط‌‌‌‌  و مشابه‌ترتان با مردم، راهی امیدوارکننده برای جلب اعتماد مجدد است.

داستانی جذاب بگویید

یکی از روشهای مؤثر برای متقاعد کردن، داستان سرایی است و اگر داستان‌ها با شور واحساس بیان شوند، بسیار مؤثرترهستند. اگر دانشمند هستید، یافته‌های یک مطالعه را طوری بسازید که گویی یک معمای قانع کننده است. اگر پزشک هستید، داستان‌هایی احساسی درباره بیماران بگویید. روند پیشرفت علم را برجسته کنید: “بله، ممکن است بی‌نظم و آشفته به نظر برسد و نتایج متناقض باشند، اما ثابت شده است که بهترین راه برای کشف حقیقت در درازمدت و گذشت زمان است.” مراقب باشید که خشم و ناامیدی خود را اگر به نتیجه‌ مطلوب هم نرسیدید، مهار کنید. بالعکس، از شخص برای شنیدن و مداخله کردنش تشکر کنید. به یاد داشته باشید، یک هدف کلیدی این است که آنها تجربه مثبتی با یک متخصص داشته باشند.

پیگیر اما صبور باشید

بسیاری از بدبینان علم و پزشکی، افرادی منطقی هستند و تمایل به گفتگو دارند، اما ساده‌ لوحانه است که تصور کنیم یک یا چند رویارویی موج بی اعتمادی آنها را تغییر می‌دهد. باورها مانند بتن هستند و معمولاً برای شکستن آن‌ها ضربات متعددی لازم است. ممکن است سخت باشد اما دیواری است که ارزش خراب کردن را دارد. از بازی کردن با کلیشه‌های هشداردهنده یا مستبد خودداری کنید و نگرش امیدوارانه، احترام و ادب را حفظ کنید.

ما وارد علم و پزشکی شدیم تا به مردم کمک کنیم، و چه بخواهیم چه نخواهیم، این  موضوع شامل کسانی هم می شود که به جامعه و سازمان ما پشت کرده‌اند. همانطورکه ما به سمت مراقبت از بیماران یا تحقیق در مورد مسائل بیولوژیکی حرکت می‌کنیم، باید مراقبت کسانی که اطلاعات نادرست دارند باشیم وبه مطالعه و بررسی پدیده‌های اجتماعی این چنینی بپردازیم. وقتی عناوین، تخصص‌ها یا اعتبارات نمی‌توانند متقاعد کننده باشند، شاید بتوانیم با نشان دادن قلب و شفقت بیشتر و عقل و خرد کمتر در این زمینه پیشروی و ارتقا پیدا کنیم.

منبع: The Scientist

یه نظری بده!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از دیدگاه شما سپاسگزاریم