میکروب‌ها می‌توانند طرز فکر شما را تغییر دهند!

0

تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که چگونه میکروب‌ها می‌توانند به طور مستقیم بر عملکرد مغز و خلق و خوی تأثیر بگذارند.

نکات کلیدی

  • دارو درمانی برای بسیاری از بیماری‌های روان یک رویکرد درمانی نیست.
  • دستکاری میکروبیوم روده می‌تواند فعالیت عملکردی مغز را تغییر دهد همانطور که توسط fMRI مشهود است.
  • مطالعات بالینی نشان می‌دهد که تغییرات در فعالیت مغز به طور مستقیم با تغییرات خلق و خو و ادراک مرتبط است.
  • ‌ تحقیقات فعلی از توانایی سویه‌های پروبیوتیک هدفمند برای تأثیر مثبت بر سلامت روان از طریق محور روده-مغز پشتیبانی می‌کند.

خطاب به روده برای درمان ذهن

دانشگاه پزشکی گراتس (اتریش) یکی از اولین گروه‌هایی بود که میکروبیوم را در بیماران روانپزشکی با امید به شناسایی درمان‌های پروبیوتیک مشخص کرد. دکتر مورکل می‌گوید  بیش از ۳۰ درصد از بیماران من مقاومت درمانی بروز می‌دهند که نشاندهنده‌ی این است که داروهای روانپزشکی اغلب بی‌اثر هستند. بنابراین، تصمیم گرفتم در تحقیقاتی با هدف درمان  و کاهش این اختلالات، شرکت کنم.

نشخوار بیش از حد فکری را می‌توان با کمک میکروب‌های خاص روده کاهش داد

دکتر مورکل می‌گوید: ما اخیراً یک مطالعه آزمایشی انجام دادیم که توانایی یک فرمول پروبیوتیک چند سویه را برای تأثیرگذاری بر خلق و خو و رفتار ارزیابی می‌کرد. ما پارامترهای روانی و علائم گوارشی را در ۲۷ بیمار اختلال دوقطبی اسیمپتوماتیک (بدون علامت) طی ۳ ماه بررسی کردیم. نیمی از شرکت کنندگان علائم گوارشی را در ابتدای مطالعه گزارش کردند.

 

در طول مطالعه، ما نرخ انطباق بالایی داشتیم و بیش از ۴۰٪  افراد، اثرات فیزیولوژیکی مثبت را درمدت ۳۰ روز گزارش کردند که شامل اجابت مزاج راحت تر، درد کمتر و کاهش نفخ می‌شود. با استفاده از شاخص شدت افسردگی لیدن، ما همچنین دریافتیم که پروبیوتیک با موفقیت و به طور قابل توجهی افکار نشخوار کننده را کاهش می‌دهد. این مهم است زیرا نشخوار فکری بیش از حد، یک علامت نگران کننده در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند علائم افسردگی را تشدید کند. ما همچنین شاهد کاهش در مقیاس‌های رتبه‌بندی برای اندازه‌گیری علائم شیدایی بودیم که بسیار جالب است زیرا این شرکت‌کنندگان در آن زمان اسیمپتوماتیک یا بدون علامت بودند.

 

الگوهای فعالیت مغز مستقیماً تحت تأثیر اختلالات روده‌ی ما هستند.

دکتر ادامه می‌دهد که دو مطالعه مرتبط دیگر توسط همکاران دپارتمان روانشناسی گراتس انجام شد. آنها سه گروه با ۱۵ شرکت کننده داشتند. یک گروه پروبیوتیک چند سویه را به مدت چهار هفته دریافت کردند. گروه دوم دارونما دریافت کردند. و گروه سوم هیچ چیزی (شاهد) دریافت نکردند. در این مطالعه، محققان تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) ) را قبل و بعد از مداخله پروبیوتیک انجام دادند. fMRI فعالیت مغز را اندازه گیری می‌کند و شبکه‌های مغزی را که فعال‌تر هستند و از اکسیژن بیشتری استفاده می کنند، شناسایی می‌کند.

شبکه‌های مغزی خود به عنوان مناطقی با تمایل به همکاری با یکدیگر تعریف می‌شوند. برای دانشمندان علوم اعصاب، هفت شبکه اصلی مغز وجود دارد. یکی از مرتبط ترین آنها با این کار شبکه برجسته (SN) است. اینشبکه، سیگنال‌های بدن را تفسیر می‌کند و برای توجه محرک ‌محور مهم است. شبکه مهم دیگر شبکه حالت پیش فرض (DMN) است. این شبکه بیشترمربوط به توجه درونی است، از جمله خاطرات گذشته و تفکر در آینده. بیماران مبتلا به افسردگی اساسی، فعالیت بیشتری را در DMN نشان می‌دهند که با نشخوار فکری بیش از حد نیز همراه است.

محققان دریافتند که پس از مصرف پروبیوتیک چند سویه به مدت چهار هفته، تغییراتی در اتصال (فعالیت)، هم در شبکه حالت پیش فرض و هم در شبکه برجسته وجود دارد.

پروبیوتیک‌ها فعالیت DMN و افکار نشخوارکننده مرتبط را کاهش دادند، که مشابه یافته‌های من در مورد بیماران دوقطبی اسیمپتوماتیک بود. این مطالعه همچنین نشان داد که فعالیت شبکه SN با گروه پروبیوتیک‌ها افزایش می‌یابد، که امکان تغییرات سریع‌تر در رفتار، کنترل توجه کارآمدتر، و بهبود فرآیندهای احساسی و انگیزه را فراهم می‌کند.

همه این موارد در بیماران مبتلا به افسردگی کاهش یافته است. ما همچنین می‌دانیم که بیماران مبتلا به افسردگی و اسکیزوفرنی اغلب کاهش حجم SN و کاهش هدایت عملکردی را در آن ناحیه نشان می‌دهند. این کار واقعاً مهم است زیرا fMRI یک اندازه‌گیری عینی است که در مقایسه با ابزارهای ذهنی و خود گزارشی که معمولاً در این نوع تحقیقات استفاده می‌شود، اطمینان بیشتری در صحت نتایج ایجاد می‌کند.

 

میکروب‌ها همچنین می‌توانند بر توانایی ما برای استدلال تأثیر بگذارند

دکتر مورکل همچنین بیان می‌کند که در مطالعه دوم با همین طرح، همکارانم از fMRI برای ارزیابی شرکت‌کنندگان در هنگام انجام دو کار استفاده کردند. یک مورد برای تصمیم گیری عاطفی بود که در آن تصاویر به شرکت کنندگان ارائه می‌شد و به آنها آموزش داده می‌شد که آنها را خنثی یا ناخوشایند تشخیص دهند. همچنین مورد دیگر در جهت شناسایی برای ارزیابی حافظه انجام شد.

شرکت کنندگان در گروه پروبیوتیک بعد از چهار هفته افزایش عاطفه مثبت، درماندگی کمتر و کاهش ریسک گریزی را نشان دادند. و جالب‌تر برای من این بود که کسانی که پروبیوتیک مصرف کردند در تصمیم‌گیری خود مطمئن‌تر بودند. این یافته‌ها بهبود توجه عاطفی و تصمیم‌گیری را نشان می‌دهد، دو فرآیندی که اغلب در بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی مختل می‌شوند. محققان همچنین دریافتند که پروبیوتیک منجر به فعالیت مغزی بالاتر در مناطق درگیر در کنترل شناختی، استدلال و حل مسئله می‌شود.

تحقیقات جدید: عصب واگ و التهاب

دکتر ذکر می‌کند در حال حاضر، گروه من در حال انجام یک مطالعه برای بررسی تأثیر پروبیوتیک‌ها بر عملکرد عصب واگ است: یکی از بازیگران اصلی در محور روده-مغز.

در میان بسیاری از عملکردهای دیگر، این سیستم ارتباطی دو جهته بین روده و مغز  دارد و به طور مستقیم با کنترل التهاب درگیر است. در بسیاری از اختلالات روانپزشکی، ما شاهد التهاب مزمن بدن سرد هستیم و می‌خواهیم بدانیم که آیا پروبیوتیک‌ها می‌توانند بر عصب واگ تأثیر بگذارند و تأثیر مثبتی بر این وضعیت بگذارند؟ که خوشبختانه، میزان تأثیر را می‌توان به طور عینی از طریق تغییرپذیری ضربان قلب نیز اندازه گیری کرد. همچنین بعداً در سال ۲۰۲۲، اولین نتایج را منتشر خواهیم کرد.

پتانسیل درمانی پروبیوتیک ها

وی افزود به عنوان یک پزشک، من واقعاً تمایل دارم رویکردهای پروبیوتیک را به عنوان یک جزء استاندارد دستورالعمل‌های درمان روانپزشکی ببینم.

منبع: Psychology Today

یه نظری بده!

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از دیدگاه شما سپاسگزاریم