یکی از جایگاههای والدین در زندگی هرکودکی نقش نظارتی و داشتن ردهی بالاتر است. کسی که به او آموزش میدهد و وظایفی را برای او درنظر میگیرد و گاهی ( در زمانی که احتیاج است) با گذاشتن قوانینی باعث ناکامی او میشود. بنابراین والد باید به اندازه کافی خوب باشد و احتیاجی نیست که همیشه به عنوان شخصی حاضرشود که محبت و عاطفه را برای فرزند همراه با خدمترسانی ارائه میدهد. به همینجهت باید به او آموزش دهید که وظایفی دارد و شما در جایگاهی قرار دارید که دستورها و ضوابطی را تعیین میکنید، که او قرار است، آنها را اجرا کند.
هدف: کودک همواره دستورها و ضوابط را میپذیرد.
مقیاس: کودک با دنبال کردن دستورها و همکاری با افراد مافوق پذیرفتن دستورها و اطاعت از آنان را نشان میدهد.
گام اول: زمانی که به کودک دستور می دهید یا از او تقاضا ی انجام دادن کاری را دارید دلایل ساده ای را که با فهم و ظرفیت کودک مناسب باشد بیان کنید.
گام دوم: در صورت نیاز دستورهای کلامی را با نشان دادن مناسب همراه کنید.
گام سوم: اگر کودک به یادآوری نیاز دارد، ضمن تکرار درخواست خود در انجام دادن آن به او کمک کنید، از تکرار زیاد که موجب لجبازی کودک میشود، اجتناب کنید .
گام چهارم: زمان درست انجام دادن کار توسط کودک او را تشویق کنید.
گام پنجم: با اطمینان رفتار کنید و مطمئن باشید که کودک دستور شما را اجرا میکند. تکالیف با ذوق و شوق همراه باشد.
گام ششم: درهنگام درست انجام دادن کار از تشویق استفاده نمایید و از او تشکر و قدردانی کنید.
درست است که به صورت طبیعی ناکامی و انجام دستورات و درک قانون برای کودک چندان فرآیند جذابی نیست، ولی قرار نیست دراین روند او را زجردهید، به همینجهت خوشرویی و تشویق را در این جریان به کارگیرید و حواستان به عزت نفس و حال خوب کودک هم باشد ( این جریان به این معنا نیست که کودک همیشه نازپرورده بماند و مفهوم ناکامی، تلاش و قانون را درک نکند، بلکه باید مفهوم تعادل که مهمترین اصل تربیتی است، رعایت شود).